هـمیشه میگویند اهل فرهنگ و هنر پیشآهنگ جوامع هستند. بهتر و عمیقتر به مسائل نگاه میکنند. من هم با این طرز تفکر موافقم. اما این روزها یا مصادیق آن یعنی هنرمندان واقعی در حال کاهش هستند یا هنر واقعی مورد بیتوجهی قرار گرفته است. به نظر میآید رد پای هر دو احتمال را میتوان دید.
هنر زمانی وجود دارد که تجلی پیدا کند. کاری ندارم که امروزه روی هر چیزی نام هنر میگذارند و سیاست و روابط عمومی و بچهداری و خلاصه هر کاری که مجریان آن خود را تواناتر از بقیه میبینند هنر خوانده میشود. اما اگر هنر واقعی را از لای این همه هنر مصنوعی بیرون بکشیم میبینیم عناصری مانند زیبایی، عمق، ماندگاری و قابلیت تجسم، نشانههایی هستند که هنر را از غیر هنر و هنرمند را از هنربند جدا میکنند.
پس هر کس که از هنر حرف زد یا قاطی کار هنر شد هنر تولید نخواهد کرد. بـسـیـاری از هنرمندان واقعی را که آثار برجستهای از خود بجا گذاشتهاند اگر بـشـنـاسی خواهی دید تقریبا تمام ایشان دارای مهارتها و تواناییهای اجرایی بودهاند که منجر به خلق هنر شده است. یعنی با تئوری هنر نمیتوان اثر هنری خلق کرد. تئوری هنر تنها به درد فهم و نقد هنر میآید.
مـتـاسفانه همواره شاهد هستیم که عدهای که تنها بر تئوری هنر مسلط هستند یا با آن آشنایی دارند دست به کار طراحی برای شرکتها و موسسات شده و در بسیاری از مواقع نتیجه دلخواه نصیب سفارشدهنده نمیشود.
اما مشکلات طراحی بستهبندی تنها به این جا ختم نمیشود. نکته این جاست که بستهبندی مرز بین هنر گرافیک و فنون گرافیک است. گرافیک در ایران تنها به هنر گرافیک معنی میشود و بیشتر مردم و حتی خود طراحان گرافیک واژه گرافیک را در حوزه هنر معنی میکنند. این بخشی از واقعیت واژه گرافیک است. اما اگر دایره ادراک خود را کمی گستردهتر کنیم میبینیم که بسیاری از عرصههای علوم و فنون نگاشت تصویر، عنوان گرافیک را یدک میکشند. یکی از بارزترین نمونههای آن صنعت چاپ است که داشتن اطلاعات کافی از آن برای هر طراح گرافیک لازم است.
مشکل همین جاست. بسیاری از طراحان گرافیک آن طور که باید بر دانش چـاپ احـاطـه ندارند. دستاندرکاران گرافیک باید بدانند مدتهاست که بسیاری از عرصههای ا~موزش فنی و صنعتی با حضور افرادی که سر جای خود نیستند اشغال شده و بـسـیـاری از اوقـات تـصـورات، تخیلات، تحلیلهای اشتباه، سلیقهها و روشهای شخصی است که آموزش داده میشود.
صنعت بستهبندی در ایران از طراحان گرافیک پیشی گرفته است. هر روز بـیـش از گـذشـتـه میشنویم که تولیدکنندهای کار طراحی محصول خود را به طراحان خارجی (بیشتر ترکیه) سپرده است. این موج درسطح ایران به شکل شهرستان به تهران و در خود تهران به شکل ایران به خارج در حال گسترش است و تنها یک دلیل دارد؛ عقب ماندن طراحان بومی.
ما در ایران عادت کردهایم یا عادتمان دادهاند که با کمترین و ارزانترین امکانات کار خود را پیش ببریم. خود این مسئله چندان مهم نیست. مهم این است که به آن عادت نکنیم. آن را توسعه ندهیم و به آن افتخار نکنیم.
تنها با پرداخت 10 دلار ناقابل میتوان نسخه اصل یک نرمافزار ویژوالایزر گرافیک را که یک طرح دو بعدی (مثل گسترده یک جعبه) را تجسم بخشیده و به صـورت جعبـه بـا پس زمینه دلخواه و نورپردازی محیط عرضه نشان میدهد، میچرخاند، از آن انیمیشن تهیه میکند و چند شیرینکاری دیگر هم انجام میدهد خرید تا هم خودمان هم سفارشدهنده بفهمیم که چه چیز را روانه بازار میکنیم.
گناه بسیاری از طراحان ما این نیست که چرا این نرمافزار ده دلاری یا چیز دیگری را نخریدهاند گناه ایشان این است که از وجود بسیاری ابزار و استانداردهای حرفهای کار خود آگاه نیستند و یا به آنها اهمیت نمیدهند. این در حالی است که ما اصرار داریم پا جای پای کشورهایی بگذاریم که در این گونه امکانات شناور هستند و با انواع ابزار و آزمونها کالای خود را پیش از ورود به بازار محک میزنند.
نـرمافـزارهـای تصحیـح رنگ، نرمافزارهای مخصوص طراحی بستهبندی، نرمافزارهای گردش کار پروژههای چاپی تنها بخشی از امکانات و ابزاری است که طراحان حرفهای لازم دارند. شاید با خواندن عبارت قبل بسیاری بگویند ”ما خود را طراح حرفهای نمیدانیم.“ و طراح حرفهای را آن کسی بدانند که در چند بیینال و مسابقه طراحی جایزه برده است. در حالی که چنین نیست واژه ”حرفهای“ به کسی گفته میشود که از فعالیت خود به کسب درامد میپردازد.بدین ترتیب البته همه آن طراحان ناشی یا کجسلیقه هم که برای ود دانی کردهاند و ه هر حال از این راه کسب و کار میکنند حرفهای محسوب میشوند زیرا حرفه آنها طراحی است. موضوع این است که اگر از مردم پول میگیریم که کاری برای آنها نجام دهیم بای ابزار آن را هم داشته باشیم. تعمیرکاری که جعبه ابزار نداته باشد هر چقدر با تجربه و کاربلد باشد نمیتواند آن ور که باید کار خود را به صورت حرفهای انجام دهد.
مسئله این است که بسیاری از طراحان ما تصور میکنند ابزارشان خودشان هستند. یعنی ذهنیت خود را ابزار خود دانسته و قطعا از مقایسه با آن تعمیرکار نیز خوششان نخواهد آمد. اما امروزه کسی که دست به دامن فتوشاپ و کورل و امثال آن است باید بداند که اینها سادهترین و ابتداییترین ابزار هستند که نزد هر کسی پیدا میشوند. همچنان که بسیاری از دانستهها و آموزشهای گرافیک در ایران فقط برای مشق دانشجویی یا تجزیه و تحلیل کار مصرف خواهد داشت.
بسیاری از طراحان گرافیک ما ایستگاه بعدی طرح خود یعنی چاپ را آن طور کـه لازم اسـت نمـیشنـاسنـد. بسیاری از طراحان واقعیتهای کاربردی رنگ در کامپیوتر و رنگ در چاپ را نمیدانند. بسیاری از طراحان ما فلسفه وجودی هر یک از محیطهای گرافیکی و قالبهای فایلهای گرافیکی را نمیدانند.
مشکل اصلی این است که اغلب اوقات ما بسیاری چیزها را نمیدانیم و بدتر از آن، نمیدانیم که نمیدانیم. قاطعانه تصور میکنیم که میدانیم. این را من به دفعات در جلسات مشاوره و سمینارهای آموزشی خود تجربه کردهام.
رضا نورائی
مدیر مسئول و سردبیر ماهنامه صنعت بستهبندی
عضو کمیته ملی استاندارد بستهبندی
مدرس مرکز آموزش بازرگانی وزارت بازرگانی